لعنت

ساخت وبلاگ

شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳ | 18:13 | جهانبخش همتی -

از دور هم قبول است؛
برایم دستی تکان بده.
روسری ات را باز کن!
من، در امتداد موج موهایت
دل به دریا می زنم....

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:41

سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ | 22:12 | جهانبخش همتی - الان یک دقیقه است که نشسته ام! و البته شامی که هنوز آماده نیست! آهنگ خانه، بوی غذا گرفته! اما اینجا همه چیز... حتی قاشق و چنگال ها با هم اشتراکی ندارند، که در هیئت یک چند نفری سر سفره مرا برای دقایقی از سکوت برهانند... همه چیز تنها است... حتی بشقاب ها... ...... اینجا، هر چیز "خالی" بیشتر به چشم می آید... مثل دور سفره.......!!!! ...... شاید تا یک بامداد شام بخورم!!!! اما، اهمیت این ساعت چیست!؟ که حتی وقتی از نیمه بگذرد، دیگر فرقی نمی کند، لوبیای خورشت ات، پخته یا نپخته.باشد... لعنت...ادامه مطلب
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:41

نگهبان پنجره ام؛

سردم شده است!
با دهانم بخار تولید می کنم..
عکس قلبی می کشم بر روی شیشه!
خانه ام گرم می شود ....

+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 2:52 توسط جهانبخش همتی  | 

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 12:57

تنها باران است و خیابانی غرق در او...هر قدر که نگاه می کنی،من نیستم!نه! یک پنجره، برای دیدن کافی نیست!نه می روم،!نه می آیم.....گم شده ام در تولدت....گم شده ام در هوایت... گم شده ام در موهایت... گم شده ام در صدایت...دوباره مرا با اسم کوچکم صدا بزن!نگران نباش! تو مرا صدا کن، من راه خانه ام را پیدا خواهم کرد.... + نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 18:27 توسط جهانبخش همتی  |  لعنت...ادامه مطلب
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 12:57

نه در زیباترین و نه بدترین....
"هیچ کجای "فکر تو نیستم.....
" من"
حذف شده ام....

+ نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:20 توسط جهانبخش همتی  | 

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 13:29

دنبال فتح "جهان" نبودم....

دست های تو را گرفتم و

دنیا،

کوچک شد...

+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 22:34 توسط جهانبخش همتی  | 

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 13:29

با انگشتانم روی خطوط پیکرت، روزان و شبان بی وقفه راه می روم...
چرا تمام نمی شوی ....؟!!!

+ نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:56 توسط جهانبخش همتی  | 

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 13:29

دلم چایی می خواهد.... و یک عالم حواس پرت که من و تو را ببرد از یاد..... لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 18:25

وقتی که دیگه حرف کسی بهت برنخوره، اون روز دیگه هیچ کدوم از آدم ها، برات مهم نیستن... شاید مجبور باشی، قید همه اونهارو بزنی.. وقتی اون روز بیاد... دیگه آدم ها، حتی از دور هم برات قشنگ نیستن...!! + نوشته شده در جمعه یکم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:57 توسط جهانبخش همتی  |  لعنت...ادامه مطلب
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 18:25

دلم می خواد راه برم.....
میون برگ هایی که یک روز سبز بودند و شاید دست هیچ کسی به اونا نمی رسید...
اما الان هر کسی پاش رو می ذاره روشون و رد میشه و.....
من اما دلم می خواد، با فکر تو"راه برم میون برگ هایی که یک روز "سبز بودند....!

+ نوشته شده در یکشنبه سوم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:13 توسط جهانبخش همتی  | 

لعنت...
ما را در سایت لعنت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalaghhayeneshat بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 18:25